جدول جو
جدول جو

معنی شرف الملوک - جستجوی لغت در جدول جو

شرف الملوک
(شَ رَ فُلْ مُ)
ابن شاه کیخسروبن تاج الدوله. از ملوک باوند که مدت شش سال سلطنت کرد و به سال 734 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 336)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شمس الملوک
تصویر شمس الملوک
(دخترانه)
خورشید شاهان، نام یکی از پادشاهان ایلک خانی ترکستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عشرت الملوک
تصویر عشرت الملوک
(دخترانه)
سبب خوشی پادشاهان
فرهنگ نامهای ایرانی
(شَ رَ فُلْ مُ)
فخرالدین علی جندی. وزیر سلطان جلال الدین خوارزمشاه که پس از بازگشت از بلاد هند منصب وزارت را بدو داد. وی از علم و کمال چندان بهره ای نداشت ولی در تمشیت امور وزارت ماهر بود. او درآخر عمر به رنجاندن درباریان پرداخت و به سعایت آنان و به امر سلطان محبوس و مقتول گردید. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 664). رجوع به فهرست تاریخ مغول شود
کاتب. مکنی، به ابوسعد، کاتب سلطان ملکشاه سلجوقی که همزمان با عزل خواجه نظام الملک وی را نیز معزول و مجدالملک ابوالفضل قمی را بجای وی منصوب کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 494). رجوع به مادۀ ابوسعد محمد منصور شود
لغت نامه دهخدا
(شَ سُلْ مُ)
خورشید شاهان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ سُلْ مُ)
اسماعیل بن طغتگین. سومین از اتابکان دمشق از آل بوری. (جلوس 526-529 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین)
نصر دوم ابن طفغاج. از پادشاهان ایلک خانی ترکستان (متوفای 472 هجری قمری). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا